شاخه سیب

برای تغییر در شکل رابطه باید از قالب مادر صرف که همه جوره سرویس دهنده ست در میومدم. یکم اقتدار به خرج میدادم و محیط خونه رو یکم سخت تر میکردم.

برای آقاپسر یه برنامه روزانه نوشتم و توی این برنامه، کاراشو مشخص کردم. ولی حدود یک ساعت(البته الان فکر میکنم باید ده دقیقه بیشترش کنم) به ورزش کردن و تمرین خونگی اختصاص دادم. یعنی نیم ساعت(الان فکر میکنم باید چهل دقیقه باشه) نرمش میکنیم. چون دیدم که آقاپسر به شدت کم تحرکه. به مدد دولت فخیمه هم زنگ ورزش عملا توی مدرسه شون اجرا نمیشه. یعنی در واقع من دارم چارپاره استخون بی بنیه تحویل جامعه میدم و نیم ساعت رو هم به سه تا فعالیت مهارتی تمرین خط، تمرین زبان، که الان انگلیسیه و بعدتر ها ان شاءالله عربی، و تمرین قرآن که به نظر همسر جان حفظ بهتره(البته من تجوید رو ترجیح میدم) اختصاص دادم. خط و انگلیسی رو خودم یاد میدم. ورزش هم با خودمه اما قرآن رو همسرجان تقبل کردن. به دو دلیل رضایت دادم. یعنی اصلا خوشحال شدم. هم به ارتباط آقاپسر با پدرش کمک میکنه. هم همسرجان از من بهتر میتونن فعالیت قرآنی داشته باشن. من خودم تجوید کار کردم منتها همسرم مناسبتر بودن.

در عمل یه سری نقایصی پیش اومد که بازم بعدا براتون میگم...