درد
ما اصولا موجودات در حال انقراضی هستیم که در زمان درد برانگیخته تر میشیم. مثلا تحریممون میکنن، ما موشک میسازیم...پول بهمون نمیدن، دورشون میزنیم...یا حالا هرچی...
الانم من گوش درد داشتم. چشم راستم از شدت درد باز نمیشد. اول اومدم تو نت که بچرخم حواسم پرت بشه و یکمم کارای عقب افتاده م رو بررسی کنم. فهمیدم آقاپسر که شنبه ها تعطیله؛ فردا کلاس فوق العاده داره!
اما بازم جواب نداد. این شد که طی یک اقدام انقلابی تصمیم گرفتم مبل های خونه مادرم رو جابجا کنم. عصری وسط گوش درد براش پرده دوخته بودم...برای خونه جدیدشون... بعدشم دیدم مبلای تازه خریده شون، وسط نشیمن خونه وله، رفتم جابجا کردم...هرچی دردم شدیدتر شد اقدامات ما هم تنگاتنگ درد رو در آغوش فشرد😁. بینوا گوشم خودش داره الان بدون سرو صدا به مسئله رسیدگی میکنه.
بیست و دو بهمن هم یوم الله است و ما ملت روزهای سختیم!
مرگ بر آمریکا
وسط درد و تحریم، مرگ بر آمریکا!
عکس مبلا رو براتون میذارم.هنوز پرده پشتش وصل نشده. اون گلدون وسط هم کار آقاپسره. تقابل سنت و مدرنیه و سوار شدن نماد های تهاجم فرهنگی به روی نماد های فرهنگ بومی ایرانی اسلامی هم کاملا مشهوده!😁😁😁