این مطلب مال قبل از فیلتر شدن تلگرامه.پس منبعشم بهتون بدم فایده ای نداره.البته اول متن منبع مادر رو قرار داده. خیلی جالبه مطلب.حتما با حوصله بخونید.
ادوار مختلف تاریخی با تقسیم بندی جدید: قبل از فیلتر شدن تلگرام. بعد از قیلتر شدن تلگرام(مخصوص کاربران قانون شکن فیلتر شکن دار،ما که خواننده اون جوری نداریم!). دوره تلگرام ثانوی(بعد از برداشتن احتمالی فیلتر تلگرام)😁😁
...و اما اصل مطلب:
هرچه بیشتر کسی را بشناسیم، تمایلمان به تحقیر او بیشتر میشود
در اینترنت هرچه به همدیگر نزدیکتر میشویم، بیشتر از هم متنفر میشویم
چگونه تکنولوژی دهکدهای جهانی خلق میکند، و ما را به جان هم میاندازد؟
نیکلاس کار
ترجمه : امیر قاجار
منبع : بوستون کلوب
اگر فرضیۀ ما مبنی بر اینکه ارتباطاتْ مردم را به یکدیگر نزدیک میکند حقیقت داشت، امروز باید شاهد غلبة صلح و عشق و درک متقابل در کل سیاره میبودیم. به لطف اینترنت و شبکۀ تلفن همراه اکنون انسانها بیشتر از همیشه با هم در ارتباط هستند. از ۷ میلیارد جمعیت جهان، ۶ میلیارد نفر تلفن همراه دارند، یعنی یک میلیارد و پانصد میلیون نفر بیشتر از کسانی که، براساس گزارشهای سازمان ملل، به دستشوییِ قابلاستفاده دسترسی دارند. نزدیک به ۲ میلیارد نفر در فیسبوک عضو هستند، بیش از یک میلیارد نفر از یوتیوب ویدئو دانلود کرده یا در آن ویدئو به اشتراک میگذارند، و چندین میلیارد دیگر از طریق اپلیکیشنهایی نظیر واتساپ و ویچت با یکدیگر صحبت میکنند. هر انسانی با یک گوشی هوشمند در دست به قطبی رسانهای بدل شده است که بیوقفه اطلاعات را دریافت و ارسال میکند.
اکنون چند سالی است که تحقیقات روانشناختی و جامعهشناختی این تفکر که ارتباط تفاوتها را محو میکند را مورد تردید قرار دادهاند. این تحقیقات عکسِ این قضیه را درست میداند: جریان آزاد اطلاعات، تفاوتهای فردی و فرهنگی را برجستهتر میسازد، و بهجای نزدیککردن مردم به یکدیگر، آنها را برعلیه هم تحریک میکند. «دوری و دوستی»۲ یکی از غمانگیزترین ضربالمثلهاست. اما براساس شواهد یکی از درستترینها نیز هست.
در مجموعه گزارشهایی که در ژورنال آو پرسونالیتی اند سوشیال سایکولوژی۳ در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، مایکل نورتون و دو تن از همکارانش متوجه شدند که برخلاف تصورات ما، هرچه بیشتر کسی را بشناسیم، تمایلمان به تحقیر او بیشتر میشود. این محققان مینویسند: «اگرچه مردم معتقدند دانستن به دوستداشتن منجر میشود، بیشتر دانستن به معنای کمتر دوستداشتن است». بدتر اینکه آنها شواهدی یافتند که نشاندهندة غلبة تفاوتها بود. همزمان که دربارۀ دیگران اطلاعات بیشتری دستگیرمان میشود، به تفاوتهایی که با ما دارند اهمیت بیشتری میدهیم تا شباهتهایشان، و زمانی که حجم اطلاعات بر روی هم انباشته شود، این گرایش به تأکید بر تفاوتها (در مقایسه با شباهتها) شدت مییابد. بهطور معمول، وقتی دربارۀ غریبهها کمتر بدانیم آنها را بیشتر دوست خواهیم داشت.
تحقیقی که پیش از این در سال ۱۹۷۶ به چاپ رسید، الگوی مشابهی را در اجتماعات آشکار ساخت. سه استادِ دانشگاه کالیفرنیا در شهر سن دیگو گسترشِ [محدودۀ] مالکیتِ مشاع در جایی نزدیک لسآنجلس را مطالعه کردند و نمودار روابط میان همسایگان را ترسیم نمودند. آنها متوجه شدند که احتمال دوستشدن مردم زمانی که نزدیک به هم زندگی میکنند بالاست، اما احتمال دشمنی بین آنها حتی بالاتر خواهد بود. دانشمندان منشأ این پدیده را «فساد محیطی»۴ مینامند. هرچه به دیگران نزدیکتر میشویم، نادیدهگرفتن عادتهای آزاردهندة آنها سختتر میشود. همجواری و نزدیکبودن تفاوتها را برجسته میسازد.
این حالت در فضای مجازی که در آن همه در کار هم سرک میکشند تشدید میشود. شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و اپلیکیشنهای مخصوص گفتوگو مانند اسنپچت به خودافشایی مداوم میدان میدهند. ازآنجاکه وضعیت کاربر بهلحاظ کمی و از نظر تعداد فالوور، دوستان و لایکها بهصورت
آنلاین ارزیابی میشود، مردم به پخش جزییات بیپایان در مورد زندگی و افکارشان از طریق پیامکها و عکسها تشویق میشوند. ساکتماندن، حتی برای مدتی اندک، به معنای ناپدیدشدن است. نتیجة مطالعهای دیگر نشان میدهد مردم زمانی که از طریق کامپیوتر گفتوگو میکنند چهار برابر بیشتر از زمانی که رودررو حرف میزنند اطلاعات خودشان را با دیگران به اشترک میگذارند.